رباعیات مهستی گنجوی
۲۶ آبان ۱۳۹۱
به لطف همراه همیشگی گنجور آقای علی پیسپار نسخهای از رباعیات منسوب به مهستی گنجهای شاعرهٔ قرن ششم هجری به گنجور اضافه شده است (صفحهٔ مهستی گنجوی در گنجور). مأخذ ایشان نسخهٔ منتشر شده در آذربایجان شوروی به سال ۱۹۸۵ میلادی است که از اینترنت به شکل PDF اسکن شده قابل دریافت است. با توجه به این که نسخهٔ یاد شده چاپ از روی دستنویس -با خط نه چندان خوش و با کیفیت پایین- است، هر جا ایشان موفق به خواندن متن نشدهاند جای کلمات جا افتاده را با «…» مشخص کردهاند.
مقدمهٔ نسخهٔ مأخذ را با هم میخوانیم:
مهستی گنجوی
ترتیبدهنده و مقدمه: رفائیل حسینوف
زیر نظر: محمد آقاسلطان
خط از: هرمز عبداللهزاده فریور
رسّام: فخرالدین علیزاده
مهستی گنجوی در تاریخ ادبیات آذربایجان نخستین رباعینویس شهیر میباشد. نام وی همواره در ردیف شعرای بزرگ آذربایجان مثل نظامی [و] خاقانی یادآوری میشود. در این کتابچه برخی از رباعیات برجستهٔ آن شاعرهٔ بیمانند جمعآوری شد که به نظر خوانندگان محترم تقدیم میشود.
منبع: کتاب خطی در مخزن کتب خطی آکادمی علوم آذربایجان شماره: آ -۱۱۶
باکو
یازیچی ۱۹۸۵
مقدّمه
آذربایجان سرزمین کهنسالان است. در این سرزمین عدّهٔ کسانی که سنشان از صد گذشته کم نیست. ولی این خاک فرزندانی نظیر مهستی گنجوی دارد که سنش از نهصد سال تجاوز کرده است.
عمر مهستی در آثار ادبی و رباعیات همیشه جوانش ادامه دارد. مهستی در کنار سخنوران نامآور قرن دوازدهم آذربایجان نظیر نظامی گنجوی و خاقانی شیروانی چون ستارهای میدرخشد. اشعار وی طراوت هشتصد سالهٔ خود را حفظ نموده، امروز نیز مورد استقبال قرار میگیرد و شیفتگان جدیدی به دست میآورد.
اطلاعات ما دربارهٔ سرگذشت شاعر کم است. در میان افسانهها و روایاتی که طی قرون دربارهٔ وی شایع شده بسیاری از خطوط حقیقی شرح حالش به دست فراموشی سپرده شده است.
مهستی در سال ۱۰۹۲ میلادی در گنجه پا به دنیا نهاده است.
علاوه بر طبع شعر موسیقی را خوب میدانست و شطرنجباز ماهری بود. وی در ادبیات شرق مانند خیّام یکی از بزرگترین استادان رباعی شناخته شده است. همسر مهستی «تاجالدین امیر احمد» نیز شاعر بود و با تخلص پورخطیب و ابن خطیب شعر میسرود. نظیرهای که سنایی بر یکی از غزلیات وی ساخته دلیل با ارزی است بر شهرت پور خطیب در عالم شعر. یک رشته از اشعار مهستی به همین پور خطیب منحصر شده است.
ماجرای عشق آنان در کتاب مهستی و امیراحمد به قلم جوهری منعکس گردیده است. نسخههای خطی این کتاب در انستیتوی نسخ خطی باکو، موزهٔ بریتانیا و کتابخانهٔ جار الله ترکیه حفظ میگردند.
مهستی در یکی از رباعیهایش خطاب به امیراحمد شهرتی را که با زیبایی و استعدادش به دست آورده چنین بیان میکند:
من مَهسـِتیام بر همه خوبان شده طاق
مشهور به حسن در خراسان و عراق
ای پورخطیب گنجه از بهر خدا
مگذار چنین بسوزم از درد فراق
میتوان گفت که مهستی که تمام فعالیت ادبیاش با محیط گنجه بستگی داشته در موقع سفر به بلخ و مرو و شهرهای دیگر چنان شهرت به سزایی یافته بود که به عنوان مهمان به دربار سلطان سنجر نیز دعوت گردید. در این مورد در الهینامهٔ فریدالدین عطار و تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی اطلاعاتی موجود است.
از نویسندگان قرون وسطی شمسالدین قیس رازی، حمدالله قزوینی و امین احمد رازی از استعداد شاعری مهستی تعریفها نموده و او را رباعیسرای توانایی خواندهاند. از قرن هشتم تا قرن بیستم میلادی هر چند هزاران شاعر خاورزمین قلم خود را در رباعی آزمودهاند ولی در در این میدان بزرگترین شهرت نصیب عمر خیام شاعر و دانشمند نیشابور و معاصر وی زیبارخ گنجه، مهستی گردیده است.
مهستی در اواخر سدهٔ دوازدهم میلادی وفات کرده و در گنجه مدفون است.
مهستی در تاریخ ادبیات آذربایجان نخستین بانوی شاعر بوده، ولی متأسفانه تمام اشعار او که سراسر عمر خود را صرف سرودن آنها نموده است به دست ما نرسیده، فقط اکنون قسمت کوچکی از میراث ادبی او که بیش از سیصد رباعی و چند قطعه و غرل نمیباشد، توسط نوشتههایی که در صفحات نسخ خطی گوناگون تذکرهها و مجموعههای مختلف شعر قید شده است، به عالم دانش معلوم است.
با گذشت زمان رباعیات مهستی گاه با رباعیات خیام، خاقانی، سنایی، کمالالدین اسماعیل و شعرای دیگر در همآمیخته و گاه رباعیات شعرای دیگر به نام مهستی قید گردیده است.
در رباعیات مهستی قلبی نازک و سرشار از عشق میزند. شاعر خوانندگان خود را به لذت گرفتن از زندگی و زیباییهای آن دعوت مینماید. شخص انسان، عشق، افکار، آرزوها و اعمال نیک وی در رباعیات شاعر مترنم است.
عدهٔ زیادی از قهرمانان مهستی که در شعر رستاخیزها گنجه میزیستند صاحبان صنعت و پیشه هستند. مهستی که کسب و کار این مردمان ساده را با علاقهٔ فراوان به رشتهٔ نظم کشیده در ادبیات خاور اولین بنیانگزار شعر نوین که «شهر آشوب» نامیده میشود به شمار میرود.
مهستی در ادبیات خاور از اولین مبشران آزادی فکر میباشد. وی در رباعیات خود مسائل اجتماعی را مطرح کرد، بیعدالتی و نارساییهای زمان را به باد انتقاد گرفته است.
مهستی در رباعیاتش از معانی گوناگون لغات با مهارت استفاده کرده و یک سلسله تجنیسی و چهار اندر چهار به وجود آورده است. شرح فلسفهٔ چهار عنصر در رباعیات مذهبی جای ویژهای دارد. شاعر برای بیان آشکار مطالب مدام به مراعاتالنظیره رو میآورد. در رباعیات وی چهار شهر (مرو، بلخ، نیشابور، هرات)، چهار آلت موسیقی (چنگ، بربط، رباب، نی)، چهار پرنده (بلبل، فاخته، زاغ، قمری)، چهار سلاح (خود، زره، خنجر، سپر)، چهار گل (نرگس، بنفشه، سوسن، گل سرخ)، چهار روز (پریر، دی، امروز، فردا) و طبیعی است که آب، آتش، باد، خاک با مهارت حیر[ت]انگیزی و ظرافت زرگران به دنبال هم چیده میشوند. انسان نمیتواند از حیرت در برابر توانایی شاعر خودداری کند.
مینیاتورسازان قرون وسطی گاهی تصویر مهستی را که شطرنجباز ماهری بود در پشت تختهٔ شطرنج رسم نمودهاند. در اشعار وی اصطلاحات بازی شطرنج نیز زیاد دیده میشود که مهستی این اصطلاحات را فقط به خاطر زیبایی کلام به کار نبرده بلکه افکار شاعرانهٔ خود را به توسط این اصطلاحات به طور بارز شرح داده است.
شعرای آذربایجان دربارهٔ مهستی دهها شعر، داستان منظوم و نمایشنامهها نوشتهاند.
در گنجه خانهٔ مهستی به موزه تبدیل شده و به دانشسرای مقدماتی شهر نام وی اطلاق گردیده است. باشگاه شطرنجبازان باکو نیز نام مهستی بانوی شاعر آذربایجان را بر خود دارد. در آذربایجان اشعار مهستی با ترجمهٔ شاعرهٔ مرحومه نگار رفیعبگلی بارها چاپ و منتشر شده است. برخی از والدین به احترام شاعر بزرگ دختران خود را مهستی مینامند.
مهستی دیروز نیز محبوب بود امروز هم محبوب است و این محبت به اندازهٔ عمر رباعیات مهستی باقی خواهد ماند.
اینک چند رباعی منتخب این نابغهٔ بزرگ آذربایجان را به نظر خوانندگان محترم میرسانم.
رفائیل حسینوف
دوشینه شبم بود شبیه یلدا
آن مونس غمگسار نامد عمدا
شب تا به سحر ز دیده دُر میسفتم
میگفتم رب لاتذرنی فردا
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.